سریال «آنها»، مجموعهای اپیزودیک در ژانر ترسناک است. هر قسمت از این سریال حدود ۴۰ دقیقه است و داستانی مجزا دارد. تهیهکنندهی سریال پرویز پرستویی است، نویسنده سروش روحبخش و کارگردانها مهدی آقاجانی و میلاد جرموز.

پیش از پرداختن به این مجموعه بد نیست اشارهای به کارنامهی فیلمها و سریالهای ترسناک ایرانی بشود. حقیقت این است که این ژانر هم مانندِ بسیاری دیگر از ژانرها(از جمله فانتزی و علمیتخیلی) در ایران بسیار مهجور مانده و اندک آثاری که ساخته شدهاند واقعا چنگی به دل نمیزنند. پرداختنِ به چرایی این ماجرا خود مقالهای جدا میطلبد، اما یکی از سختیهایی که بر سر راهِ ساختِ فیلمهای ترسناک وجود دارد، زاویه داشتنِ مذهب با المانهای ترسِ ماورایی است. البته که در ژانر ترسناک هم زیرژانرهای دیگری وجود دارند مانند زیرژانر وحشت کیهانی، وحشتِ ماورایی، اسلشر و…اما به طور خاص، ترسناکترین فیلمها(حداقل به نظر نگارنده) آنهایی هستند که از مولفههای ماورایی مانند ارواح خبیثه، شیطان، موجوداتِ شر افسانهای و مانند آنها استفاده میکنند. استفاده از برخی از این المانها که مشخصا در فیلمهای ایرانی غیرممکن است، از آنجمله میشود به شیطان اشاره کرد، از آنجا که در مذهبِ اسلام به تجسدِ شیطان باوری وجود ندارد، با این یکی نمیتوان کاری انجام داد و الحق که از ترسناکترین مولفهها هم به شمار میرود. (ناگفته نماند در یکی دو سریال مخصوص ماه رمضان، به نحوی از این موتیف هم استفاده شده که معروفترینشان سریال «او یک فرشته بود» است) با اینحال کلی موجود ترسناکِ دیگر هست که میتوان از آنها استفاده کرد، اما گویی کارگردان و نویسندهی ایرانی خیلی دست و دلشان به ساختِ فیلمهای ترسناک نمیرود، از این رو باید ساختنِ سریال «آنها» را جسورانه و اتفاقی خوشایند به شمار آورد و به دستاندرکارانِ ساختِ آن بابتِ این شجاعت تبریک گفت.

برویم سراغِ خود سریال که تا به حال دو قسمت از آن پخش شده. همانطور که گفته شد هر قسمت داستانِ خاص خود را دارد. در ابتدا به داستانِ این دو قسمت بپردازیم. از دیدِ من در فیلمهای ترسناک معمولا سناریو حرف اول را نمیزند. سینما رسانهای تصویری است و از این نظر برای بازگو کردنِ داستانی ترسناک فرم ایدهآل است، امکانِ اینکه داستانِ نوشته شده روی کاغذ شما را به واقع بترساند بسیار اندک است، اما حتی ضعیفترین داستانها اگر خوب در قالبِ فیلم پیادهسازی شوند میتوانند شما را حسابی بترسانند. قضیه برمیگردد به ساز و کار ترسیدن، معمولا سوژهی ترس نیست که باعثِ وحشت شما میشود، ترکیبِ صدا، نور، موسیقی، کادربندی، بازی و…است که باعث میشود شما در تمام طول فیلم در حال انتظار برای رخ دادنِ اتفاقی هولناک باشید و اگر کارگردان خوب کارش را بلد باشد در لحظههای اوجی که کارگردان در نظر گرفته از جا بپرید. با اینحال، منظور این نیست که داستان در فیلم ترسناک اهمیتی ندارد، صد البته یک داستان خوب و خلاقانه میتواند به هر چه ترسناکتر شدنِ ماجرا کمک کند. از آنجا که خیلی هم فیلم و سریالِ ترسناک ایرانی نداریم، بنابراین هنوز میتوان کلی ایدهی خلاقانه داد و به طور خاص از عناصر ترسناکِ قصهها و داستانهای ایرانی استفاده کرد که قسمتِ دوم سریالِ «آنها» دقیقا همین کار را کرده. حتی شاید بشود گفت نام سریال یعنی «آنها» اشاره به همان چیزی باشد که قدیمیترها «از ما بهتران» میخواندنشان.
هر دو قسمت در لوکیشن بستهی خانه و در زمانِ شب اتفاق میافتند و به نظرم استفاده از فضاهای داخلی و نور خیلی خوب بوده، به هرحال شب هنگام زمانِ رخ دادنِ اتفاقهای ترسناک است. تاریکی، نورِ رنگیِ چراغهای خواب و سکوت ترکیبِ عالی برای ترسیدن است.
در مورد بازیها صحبتِ چندانی نیست، حقیقت این است که میشد خیلی بهتر باشد. هنرپیشهها واقعا جوری بازی نمیکنند انگار در دلِ یک ماجرای ترسناک هستند و شاید اصلا همین بزرگترین مشکل این سریال باشد. به نظرم هنرپیشهها احساسِ وحشت، سراسیمگی، ناباوری و آشفتگیِ موقعیتی که در آن گیر افتادهاند را خوب بازی نمیکنند و در نتیجه حسِ آن لحظه به بیننده هم منتقل نمیشود. البته که بنده همینطوری هم تا جای ممکن از تلویزیون فاصله گرفته بودم، نمیدانم اگر قرار بود بهتر بازی کنند و داستان هم پختهتر شود، چه اتفاقی میافتاد، احتمالا نیمهکار رها میکردم!
در نهایت باید به تمام عوامل سریال تبریک گفت، علیرغم تمام کاستیها با کاری تر و تمیزتر و فکرشدهتر نسبت به فیلمهای قبلی طرف هستیم.