ماجرای روح بخشیدن به آنها؛ گفتوگو با سروش روحبخش، نویسنده سریال
کابوس شبانه و خیالی که «آنها» را متولد کرد
«آنها» را تنها نبینید! این هشداریست که مخاطبان «آنها» بعد از پخش اولین قسمتش به دیگر مخاطبان توصیه کردند، «آنها»یی که آنها نوشتند و ساختند و به خانههای ما فرستادند، به طرز نفسگیری واقعی، ترسناک بود. به هیچ وجه شوخی نداشت انگار، آمده بود ثابت کند که ایرانی جماعت هم بلد است نفست را بند بیاورد و حواست باشد قسمت بعدیاش را هر قدر هم که شب منتشر شد، دندان روی جگر بذاری و صبح تماشایش کنی، البته که انگار این بند دل پاره شدن توسط آنها باز هم به ما خوش میآید که به صبح نرسیده یادمان میرود که چه زمانی وعدهی تماشایش را داده بودیم و ما میمانیم و آنهایی که انگار از ترس ما لذت هم میبرند!
«آنها» با خیالپردازی و قلم «سروش روحبخش» بهدست «پرویز پرستویی» سپرده شد تا امروز چیزی متفاوت از ژانر فیلمهای ترسناک در ایران ببینیم. «آنها» را تماشا کنید، ولی یادتان باشد به توصیهی مخاطبانش گوش کنید و تنها نبینید!

به بهانهی «آنها» که خوب ترس به جان بینندههایش میاندازد با «سروش روحبخش» در نیمه شب بعد از اپیزود پنجم گفتوگو کردیم. مصاحبهی خالق «آنها» با دیستوپین را در ادامه خواهید خواند.
۱. «آنها» از کجا آمدند؟ از کجا الهام گرفته شد؟
مثل هر قصه دیگری از زندگی روزمره، رویاها و خیالها، شنیدهها و خواندهها. هر کدام از قصهها از گوشهای از ذهن آمدند. از کابوسی یا خیال ترسناکی که شبی از شبها خواب را از چشم نویسنده گرفته بوده.
۲. چرا ژانر وحشت را انتخاب کردید؟ میشود گفت دلیلش به چالش کشیدن فیلمسازی این ژانر در ایران که نتوانسته به قدر کافی موفق عمل کند، باشد؟
علاقه شخصی به این ژانر در مقام مخاطب انگیزه ام از نوشتنش بود. من و همه عوامل البته میدانستیم که خواه ناخواه در حال پذیرش چالش دشواری هستیم. خاطرات سینمای وحشت ایرانی بسیار معدود است و تقریبا هر کس خواسته وارد این حیطه شود شکست خورده است. بنابراین همه میدانستیم انتخاب دشواری کردهایم و تنها راه به ثمر رسیدن کار این است که کار خیلی خوب شود. اگر شما در ایران ژانر اجتماعی کار کنید حق دارید معمولی باشید. عدهای از کار شما خوششان میآید. عدهای میگویند برای یک بار دیدن بد نیست. اما در ژانر وحشت یا میترسانید یا میخندانید. و ما قصد داشتیم بترسانیم.
۳. بازخوردهای سریال برای شما چطور بود؟ مردم را حسابی ترساندید.
قرار نبود سراغ رپرتاژآگهی برویم. یا از منتقدی بخواهیم که برایمان نقد تحسین آمیزی بنویسید. میخواستیم بازخورد مستقیم مخاطب را بگیریم. از اولین روزهای انتشار شخصا شروع کردم به جستجو در توییتر. اگر قرار بود آنها شکست بخورد و بهش بخندند اولین جایی که اثرش را میدیدم توییتر بود. بعد کم کم توييتها شروع شد. درباره این که ترسناک است. درباره این که خواب را از سر بینندگانش پرانده. آدمها شروع کردند به پیشنهاد کردن آن به یکدیگر. البته که از هر ده توییت یکی دو توییت هم بود که سریال را دوست نداشتند. اما خود من از این سرعت و حجم دیده شدن سریال شگفتزده شدم. بعد با دوستان دیگر صحبت کردم و دیدم همهمان از نقاط مختلف یک بازخورد مشخص را گرفتهایم : آنها ترسناک است و ما برده بودیم.
۴. برایتان مهم بود چه کسی« آنها» را بسازد؟ نتیجهای که دنبالش بودید بهدست آمد؟
حتما مهم بود. خوشبختانه تیم حرفهای پشت کار بودند. از یک طرف آقای پرستویی بود و از طرف دیگر تیم تولید حرفهای نوینکارن فیلم. از یک سو پلتفروم فیلمنت بود و از سمت دیگر دو کارگردان جوان و خوشذوق و ترکیب متنوعی از بازیگران حرفهای و با استعداد. و بله نتیجهای که دنبالش بودیم به دست آمد.
۵. هر قسمت انگار یک داستان کوتاه جدا را بیان میکند، چرا اینگونه انتخابش کردید؟ نگران دنبال نکردن ادامهی داستان نبودید؟
فرم Anthology (یا جوری که با این سریال مشهور شد: اپیزودیک) در تلویزیون جهان بسیار سابقهدار است. مخاطبینی که سنشان اجازه میدهد حتما مجموعه «آلفرد هیچکاک تقدیم میکند» را به خاطر دارند. این تجربه در تلویزیون ما خیلی رخ نداده و چالش بعدی که ما با آن طرف بودیم به غیر از ژانرمان معرفی این فرم سریال بود. در یک دو قسمت اول مخاطبی که انتظار سریال داشت گیج شد. اما خیلی زود ماجرا را فهمید و همراه شد و خوشبختانه واکنشهای مثبتی گرفتیم.
۶. همه میدانیم که برای ساخت این ژانرها به خاطر دنیایی از محدودیتها، چالشهای بسیاری سد راه نویسنده و کارگردان است، چطور سعی کردید آن چالشها را کمرنگتر کنید؟
دو تله هست که ما به دامش نمیافتیم. اول این که تبلیغ خرافات نمیکنیم و آنچه انجام میدهیم دقیقا معکوسش است. قصهها روایت آدمهایی را میگوید که سراغ این مسایل رفتهاند و زندگیشان را از دست دادهاند.
دوم این که قصد ما فقط از جا پراندن مخاطب نیست. فرهنگ عامه و ترس بهانه است. همه قسمتهای آنها زیرمتنی دارد که مخاطبین خیلی خوب آن را درک میکنند. آنها درباره آدمهاییست که خودشان را گم میکنند، اسیر طمع گنج میشوند یا مثل عروسک مفت دست به دست میشوند. احتمالا مجموعه این عوامل باعث شد آنها مورد احترام باشد و مورد حسنظن و درگیر مشکلاتی که میگویید نشود.
۷. چرا «آنها» در پایان هر قسمت پیروز میشوند؟
همه قسمتها پخش نشده و شاید در همه قسمتها این طور نباشد. هر وقت آنها پیروز شدهاند حتما ضرورت داستان و موقعیت بوده. نه هیچ قرار از پیش تعیین شدهای.
۸. «آنها» را می توانیم یک آزمون و خطا برای محک زدن ذائقه مخاطب از چگونه نوشتن و ساختن ژانر وحشت هم دانست؟
حتما همینطور است. ژانر ترسناک همیشه جز ژانرهای پرفروش تاریخ سینما بوده. و علت طلسم طولانی مدت این ژانر در ایران عواملی بوده که از حوصله بحث ما خارج است. بازخورد شگفتانگیز آنها نشان داد طلسم شکسته شده و میتوان با کمی ظرافت و دقت سراغ این ژانر رفت. خصوصا در سینما که فضای فیزیکیش کاملا مناسب این ژانر است. امیدوارم طی یک سال آینده در روزهای پساکرونا و رونق دوباره سینما کم کم شاهد اضافه شدن این ژانر به ژانرهای سینمای خودمان باشیم.