«من جاری شدن خون از بدن استیل هارت را دیدم.»
رمان علمی تخیلی پولاددل[1]نام اولین کتاب از سهگانهی ناجیان نوشتهی براندون سندرسون است. سهگانهی ناجیان را سه رمان به نامهای پولاددل، آتشافروز و فاجعه تشکیل میدهد که هر کدام در دو قسمت چاپ شده است. پولاددل شامل چهل و دو فصل است. همچنین یک پیشدرآمد و پیآیند دارد که با این جمله آغاز میشود: «من جاری شدن خون از بدن استیل هارت (هارت) را دیدم.» که اشاره به عدم رویینتنی و نقطه ضعف آنتاگونیست داستان دارد.

رمان پولاددل در یک دنیای دیستوپیایی _ پادآرمانشهری _ میگذرد که در آن گروهی به نام اپیک بر جهان حاکم شدهاند. این اپیکها هر کدام توانایی خارقالعادهی خودشان را دارند و در راس آنها شخصی به نام استیل هارت یا پولاددل است.
از طرفی قهرمان داستان پسری 18 ساله به نام دیوید است که بعد مرگ پدرش به دست پولاددل در ابتدای کتاب، تمام زندگیاش را صرف انتقام میکند. او برای رسیدن به این هدف به گروهی به نام ناجیان میپیوندد تا علیه هارت _ استیل هارت _ مبارزه کند و او را از بین ببرد. ناجیان گروهی از شهرونداناند که در صدد از بینبردن این موجودات هستند.
در این رمان با اینکه هر یک از اپیکها قدرت ویژهای دارد، اما بر خلاف بیشتر داستانهای ابرقهرمانی لباس و ظاهرشان با شهروندان عادی تفاوتی ندارد و معمولا برای شهروندان قابلتشخیص نیستند، مگر با آزمایشهایی خاص یا بروز استعدادشان.
با این حال هر یک از اپیکها نقطه ضعفی دارد و از آن طریق است که ناجیان قادر به از بینبردن آنها میشوند. بنابراین مبارزهای بین این دو گروه به وجود میآید که در آن پروتاگونیست _ یعنی دیوید و متحدانی ابرقهرمان به نام ناجیان _ در برابر آنتاگونیست _ ابرشروری به نام هارت و دیگر اپیکها _ به مبارزه برمیخیزد.
حکومت این اقلیت باعث فروپاشی نظم اجتماعی شده است. در حقیقت جهان خلقشده در رمان پولاددل و به طور کل سهگانهی ناجیان همانند بسیاری دیگر از رمانهای این سبک، استعارهای است از جهانی فاقد عدالت و سراسر ظلم. دیوید نیز به عنوان پروتاگونیست به لحاظ موقعیت اجتماعی از شهروندان متوسط و حتی ضعیف به حساب میآید که نماد فرد آزادیخواه و آگاه است. او در جهانی زندگی میکند که در آن علم حقیر شمرده میشود. با این حال برای رسیدن به هدفش به تنهایی در مقام یک محقق فعالیت و به اطلاعات جامعی در مورد اپیکها دست پیدا میکند.

با توجه به آنچه گفته شد پولاددل به عنوان یک داستان در حیطهی ادبیات گمانهزن با درون مایهی دیستوپین است که میتوان آن را در زیر سبک علمیتخیلی نرم و سایبرپانک[2] قرار داد، چرا که در آن فناوری تا حدودی نقش دارد ولی بیشتر از آنکه به جزییات مسایل علمی و فنی بپردازد، شخصیتهای انسانی، روابط و احساسات آنها را شکل میدهد و جستهوگریخته جنبههای روانشناختی و جامعهشناختی جهانی که خلق کرده را شاخ و برگ میدهد.
رمان پولاددل با ترجمهی راحله زمانی به همت انتشارات بهنام به چاپ رسیده است. مترجم با ارائهی نثری متوسط و تا حدی ضعیف آنطور که باید حق مطلب را ادا نکرده است. گرچه خود این رمان نیز در مقایسه با دیگر آثار براندون سندرسون اثری ضعیفتر محسوب میشود و باورپذیری، فضاسازی، پرداختن به جزییات و توصیفات در آن دچار نقص است. به عنوان مثال صحنههای داستان به خوبی توصیف نشده و با خواندن آنها تصویر درستی در ذهن مخاطب نقش نمیبندد.

ویژگی دیگری که معمولا در همهی آثار ابرقهرمانی برای مخاطب جذاب است، داشتن لباسها و لوازم ویژهی شخصیتهاست که میتوان گفت پولاددل به نسبت کمتر از آن استفاده کرده و این به نوعی راهرفتن بر لبهی تیغ است، چرا که از طرفی میتوان این مشخصه را متفاوت و خلاقانه دانست و از طرفی مخاطبی که این موارد برایش جذاب است را دلسرد میکند.
با این حال پولاد دل نقاط قوتی دارد که علاوه بر اینکه خوانندهی علاقمند به آثار ابرقهرمانی را جذب میکند، مواد خام یک اثر پرکشش را دارد و میتواند به خوبی مورد اقتباس سینمایی قرار گیرد. داشتن برخی ویژگیهای نوآر مثل پرسهزدن، تعقیب و مبارزه در شهری در تاریکی دایمی و پوشیده از فولاد، شخصیتهایی ویژه که هر کدام قدرت و در مقابل نقطه ضعف خاص خود را دارند و همچنین آغاز و پایان پرکشش، برخی از جذابیتهای این رمان است.
: از زیرمجموعههای ژانر علمیتخیلی و همچنین داستانهای پادآرمانشهری. تمرکز سیابرپانک بر فناوریهای پیشرفته است.Cyberpunk.[2]