دفترچه مرگ
تجربهی خدایی
(هشدار… متن حاوی اسپویل)
چشمت را ببند. تصور کن دفترچهای داری که میتوانی با آن هر کسی را بکشی. فقط کافی است چهرهاش را به یاد بیاوری و همزمان اسمش را داخل دفترچه بنویسی تا چهل ثانیه بعد بر اثر حملهی قلبی بمیرد. تجربهی همچین قدرتی چه حسی خواهد داشت؟ اگر صاحب این دفترچه بودی چه کسانی را میکشتی؟
لایت یاگامی جوان دفترچهی مرگ را پیدا میکند و تصمیم میگیرد با آن به کشتار مجرمین بپردازد. ظلم را از جهان پاک کند و خودش خدای دنیای جدید باشد. اما قصه به آن آسانی که فکرش را میکرد نبود. مخالفانی سر راهش قرار میگیرند که درگیری با آنها داستان دفترچهی مرگ را رقم میزند.

چیزی که بیشتر از همه در انیمه برای من درخشید، تقابل خیر و شر بهصورتی متفاوت بود. حق و باطل چنان درهم آمیخته بودند که تفکیک شخصیتهای بد از خوب مثل جدا کردن سوزن از انبار کاه بود. داستان طوری رقم میخورد که از هرشخصیتی انتظار هرچیز میرفت.
لایت شیطان
نویسندهی دفترچهی مرگ قضاوت مستقیمی راجع به بد بودن یا خوب بودن خیلی از شخصیتها نداشت و داستان را طوری رقم زده بود تا خود مخاطب خیر و شر را انتخاب کند. مثلا لابهلای حرفهای لایت یاگامی که از سوی دولت، پلیس و خیلی از مردم شیطان و قاتل نامیده شده بود، جملات قابل تاملی خوابیده بود که مخاطب را به تفکر راجع به محیط پیرامونش وا میداشت. مثلا وقتی در تصورات خودم که لایت شیطان است غرق بودم، ناگهان او چیزی میگفت که مرا به شک میانداخت. شک به اینکه آیا لایت ابلیس است یا ناجی، خیر است یا شر؟
از نظر لایت، هدف وسیله را توجیه میکرد. هدف او ساختن دنیای آرمانی خودش بود، دنیایی بدون جرم، ظلم و بدی. لایت برای رسیدن به این هدف مقدس، هر کسی که قصد ایجاد مزاحمت میداشت را دشمن تلقی میکرد، حتی اگر خواهر یا پدر خودش میبود.

ال
و اما نقطهی مقابل لایت، جوانی مثل خودش باهوش، و بیشتر از او مرموز. بهترین کارآگاه جهان، ملقب به ال. هیچکس از هویت واقعی او خبر نداشت. کسی که برای من محبوبتر از لایت بود. شخصیتی که با خیلی از حرفهایش همذات پنداری کردم و سر تایید تکان دادم. ال کسی بود که دوست داشتم عکسش روی پروفایل فضای مجازیام باشد. (اما از بس عکسش را روی پروفایلها دیدم، منصرف شدم) به جرئت میگویم، ال شخصیتی بود که بعد از مرگش نیمی از جذابیت انیمه برای من کاسته شد. دفترچهی مرگ بعد از او صفایی نداشت.

بعد از کشته شدن ال، تنها انگیزهای که مرا تشویق به تماشای دفترچهی مرگ کرد، این بود که بفهمم آخر داستان چه میشود تا انیمه را نیمهکاره رها نکرده باشم. این حسی که در من و خیلی از بینندههای دیگر پدید آمد از ضعفهای این انیمه است. زیباییهای دفترچهی مرگ بر کسی پوشیده نیست، اما دیدنش برای هر کسی سوالاتی ایجاد میکند که متاسفانه سازندگان دفترچهی مرگ جوابی برای آن نگذاشتهاند.
در نگاهی عمیقتر به دفترچهی مرگ، میفهمیم سازندگان این انیمه قصد فلسفهبافی و ژرفنگری در سریال نداشتهاند و هدف از ساخت آن، یک داستان جنایی سر راست است. به هر حال، هیچ انیمهی دیگری قادر به پر کردن جای خالی دفترچهی مرگ نیست. داستان دفترچهی مرگ از ذهنتان پاک نخواهد شد.