پرومتئوس؛ سفری معنوی به فضا
فیلم پرومتئوس (Prometheus) بهعنوان پنجمین فیلم از خانواده بیگانه (Alien) در سال ۲۰۱۲ توسط ریدلی اسکات ساخته شد. این فیلم درحقیقت پیشدرآمد فیلمهای بیگانهی قبل از خودش است و درصورتی از دیدن آن بیشتر لذت خواهید برد که فیلمهای قبل از آن را دیده باشید. گرچه ندیدنش هم باعث نمیشود که این فیلم برایتان جذاب نباشد.
زیست فرازمینی و اساطیر یونانی

فیلمها و داستانهای زیادی وجود دارد که در آن پروتاگونیست یا پروتاگونیستهایی با هدفی خاص به فضا سفر میکنند. هدف پرومتئوس بر کشف حقیقت درمورد آفرینش و مفاهیم معنوی دلالت دارد. درواقع هدف پرومتئوس علمی نیست، بلكه مرتبط با میل ذاتي انسان براي یافتن پاسخ درمورد ابهامات درزمینۀ هستی و فلسفهی وجود است.
پرومتئوس بهعنوان یکی از فیلمهای اپرای فضایی، داستان گروهی ۱۷نفره را روایت میکند که برای ماموریتی مخفی راهی فضا شدهاند. آنها بعد از دوسال و چند ماه خواب، متوجه میشوند که هدف سفر دیدار با خدایگان برای جویاشدن علت آفرینش آنهاست. این در حالی است که بسیاری از مسافران این سفینه هدف سفر را یافتن سیارهای قابل زیست برای انسان میدانند. بنابراین این سفر نه برای هدایت آینده، که برای کشف گذشته است. اینکه تفکری بر این باور استوار باشد که خدایانی فرازمینی وجود دارند که از سیارات دیگر برای آفریدن ما زمین را انتخاب کردند، ایدهی فیلم پرومتئوس را شکل میدهد. این ایده الهامگرفته از تئوری فضانوردان دوران باستان و خدایان یونان باستان است.
پرومتئوس طبق افسانههای یونان باستان نام خدای آتش است که زئوس در عصر آفرینش انسانها او را برگزید تا همهچیز را به انسان بدهد جز آتش را. اما پرومتئوس خیرخواه و یاری دهندۀ انسانها بود و با دادن آتش به آنها، مسیر علم و دانش را برای آنها هموار کرد. در این فیلم هم اسم سفینهای که به فضا سفر میکند پرومتئوس است و درحقیقت علم و دانشی که پرومتئوس به انسانها بخشیده باعث ساخت این سفینه شده که با آن بتوانند به فضا بروند تا با خدایان خود ملاقات کنند.
درحقیقت روایت فیلم پرومتئوس بهشدت به افسانههای اساطیری یونان باستان و زندگی خدایان آنها نزدیک است. بهنظر میرسد پرومتئوس با مطرحکردن ایدهی چند خدایی، ضعفهای خدایان، کشمکش و تقابل میان انسان و خدایان، سرکشی انسانها دربرابر خدایان و مواردی از این دست روایتی جدید از آفرینش تحت تاثیر اعتقادات یونانیان باستان است.
خدایانی که در این فیلم بهنمایش درآمدهاند برخلاف تصور دینهای آسمانی و همانند خدایان یونانی ویژگیهای انسانی دارند. رئوف، باهوش و قدرتمند نیستند که بتوانند کن فیکون کنند و برای نابودی بشر به سلاح کشتار جمعی نیاز دارند. البته شاید هم قصد مرگ همراه با شکنجه را داشتهاند که متاسفانه خودشان را نابود کردهاند. آنها حتی قادر به حرکات فرز و چابک نیستند و حرکاتشان از مخلوقات خود کندتر است و حتی قادر به فهم زبان مخلوق خود و تکلم نیستند. حتی بعد از آفرینش عنان کار از دستشان دررفته است.
این حقیقت درمورد رابطه بین تنها ربات فیلم، یعنی دیوید (با بازی مایکل فاسبندر) و سازندگان خود نیز صادق است. دیوید بهنسبت باهوشتر و جانسختتر از سازندگان خود است. او دائم از سوی سازندگان خود تحقیر میشود و حتی وقتی قصد سرپیچی از دستورات مردیت ویکرز (با بازی شارلیز ترون) را دارد، تهدید به نابودی میشود. بنابراین بهنظر میرسد هر خالقی نسبت به مخلوق خود ضعیفتر و نسبت به او بیرحمتر است، ولی در نهایت مخلوق است که بر خالق خود پیروز میشود.
هدف آفرینش از نگاه پرومتئوس

ساب پلات دیوید درحقیقت برای تاکید بر تم و بازتاب تم اصلی است. پرومتئوس از رابطه ملموس بین دیوید و انسان کمک میگیرد تا به رابطهی بین انسان و خدایان برسد. هدف آفرینش از دید پرومتئوس در صحنهای که دیالوگی بین دیوید و دکتر چارلی هالووی (با بازی لوگان مارشال گرین) ردوبدل میشود، آشکار میکند.
چارلی: «چیزی که امیدوار بودیم بهدست بیاریم، پیدا کردن خالقینمون بود… پیدا کردن جوابها… اینکه چرا اصلا ما خلق شدیم»
دیوید: «فکر میکنی چرا انسانها من رو درست کردن؟»
چارلی: «درستت کردیم چون میتونستیم.»
دیوید: «میتونی تصور کنی چقدر برای شما ناامیدکننده میشه اگر همین حرف رو از خالقت بشنوی؟»
جایگاه ایمان در پرومتئوس

پرومتئوس بهعنوان فیلمی در رابطه با مذهب از نمادهای مذهبی هم بهره برده است: درخت کریسمس و صلیب. به محض بیدارشدن خدمه پرومتئوس از خواب دوساله، کاپیتان جانک (با بازی ادریس البا) به بهانه کریسمس در حال تزیین یک درخت کاج است. از طرفی دکتر الیزابت شاو (با بازی نومی راپاس) نیز گردنبند صلیبی شکلی دارد که تا انتهای فیلم به آن وفادار میماند.
پروتاگونیست یعنی دکتر شاو به صلیب خود که نشانهای از ایمان به خدا و مسیح و یادگار پدر خود است بسیار وابسته میباشد و حتی در بدترین لحظات هم در پی صلیب خود است و با دیدن خدایان ضعیف خود هنوز به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه ایمان خود را از دست نداده است. درحالیکه هر کس دیگری خدای خود را که موجودی ضعیف است ببیند نهتنها از خدا که از خود و آفرینش خود متنفر میشود.
دکتر شاو با اینکه ابرقهرمان نیست، اما به اندازهی یک ابرقهرمان شجاع و جسور است. او از تمام ماجراهای ممکن جان سالم به در میبرد و درنهایت برای یافتن حقیقت راهی سیارهای دیگر میشود و به دل خطر سفر میکند. اگر دیوید که یک ربات است را به حساب نیاوریم او تنها فردی است که زنده میماند. چراكه بیش از بقیه ایمان و اعتقادات مذهبي دارد و تشنهی دانستن حقيقت است. به بیان دیگر جستجوي او فقط يک ماموريت فضايي نيست، بلكه يک سفر معنوي برای كشف حقيقت خلقت انسان و سپس نابودی او است.
در نهایت میتوان پرومتئوس را بهعنوان فیلمی در زیرژانر اپرای فضایی که به فرازمینیها میپردازد، دانست. در این فیلم افراد برای کشف حقیقت هستی راهی سیارهای دیگر میشوند و پس از ملاقات با آخرین بازمانده خدایان خود ناامید میشوند و تصورشان از آفرینش بهکل تغییر میکند، ولی با این وجود شخصیت اصلی دست از کنجکاوی برنمیدارد.
این افراد راهی فضا میشوند تا کشف کنند که چرا خلق شدهاند، اما متوجه میشوند که قرار است نابود شوند. در این زمینه بهنظر میرسد پرومتئوس با دیدی منفی به آفرینش انسان نگریسته، مشابه خیلی از نظریات، فیلمها و کتابهای دیگر در این زمینه و از این نظر خلاقیتی به خرج نداده. پرومتئوس هم مانند افسانهها و قصههای دیگر انسان را گناهکار میداند و در این فیلم نشان میدهد که خدا یا خدایان از کردهی خود پشیمان هستند و قصد ازبینبردن مخلوق خویش را دارند. پرومتئوس درحقیقت بازسازی مدرن افسانههای یونانی است و قصد دارد خلقت را بیهدف و سادهتر از چیزی که هست نشان دهد.