قهرمان خوب، قهرمان بد
به راستی یک قهرمان واقعی چه کسی است؟ چه شخصیتی دارد؟ در این مقاله همزمان با نگاهی اجمالی به بازی Infamous: Second son به این سوال پاسخ خواهیم داد.
آیا تصوری که قهرمانانی مانند ابرقدرتهای دنیای سینمایی مارول به ما میدهند، جلوهی قهرمان بودن است؟ شاید هم این سریال The Boys است که تصویر بهتری از قدرتهای کنترلنشده را نشان میدهد؟ به درستی نزدیکترین پاسخ به این سوال را میتوان در بازی Infamous: Second son پیدا کرد.
بازی اینفیمس ساختهی استدیو ساکر پانچ پروداکشنز[1]در سال 2014 برای کنسول نسل نهمی کمپانی سونی، به صورت انحصاری عرضه شد. این بازی سومین بازی از سری بازیهای اینفیمس است و در زمان عرضه عملکرد نسبتا خوبی داشت و از اکشنماجراجوییهای موفق کمپانی سونی به شمار میرود.

روند داستانی بازی ساده و در عین حال درگیرکننده شروع میشود. کارکتر اصلی بازی، دلسین رو[2]، یک سرخپوست آمریکایی تبار از قبیلهی آکومیش[3] است که تفریح و کارش کشیدن گرافیتی و نقاشیهای خیابانی بر دیوارهای شهر سیاتل و پارکورکردن روی آنهاست. شخصیت شوخطبع، کلهشق و سربههوای دلسین به خوبی به دل مخاطب مینشیند و این باعث میشود از همان اول همذاتپنداری با دلسین را آغاز کنید.
دلسین یک برادر به اسم رِجی هم دارد که کلانتر شهر سالمونبِی[4] است. شهری در نزدیکی سیاتل که دلسین و رجی در آن زندگی میکنند و رجی همیشه با دلسین سر گرافیتیهای دیواری و نقاشیهای او بر اموال عمومی سروکله میزند. داستان از جایی شروع میشود که اتوبوسی حامل آخرین کاندوئیتهای[5] باقی مانده، که درواقع افرادی هستند که توانایی جذب و استفاده از عناصر مختلف را دارند، در کنار منطقهی زندگی دلسین تصادف میکند و طی اتفاقاتی خود دلسین هم تبدیل به یک کاندوئیت میشود.
اینجاست که روایت بازی سوال اصلی مارا مطرح میکند: قهرمان خوب یا قهرمان بد؟ شما به عنوان دلسین میتوانید انتخاب کنید که میخواهید شرورانه رفتار کنید یا خیرخواهانه. برای مثال میتوانید بین کشتن دشمنان و بیهوشکردنشان، بین کمککردن یا اضافهکردن به مشکل، بین تعمیرکردن و خرابکردن و بسیاری از موارد این شکلی انتخاب کنید.
نکتهای که در حین انتخابهای دلسین متوجه آن میشوید، این است که در نهایت هر شخصی که در چنین موقعیتی قرار بگیرد، ممکن است چندین رویه را پیش بگیرد. شاید سعی کند بهترین تصمیم ممکن را بگیرد تا در قبال مسئولیتی که نسبت به قدرتش دارد درست عمل کرده باشد و در نتیجه میزان اشتباهاتش را به حداقل برساند. شاید هم تصمیم بگیرد که چیزی مهمتر از هدفی که برایش در حال جنگیدن است وجود ندارد و برای چیزی، از جمله جان مردم، جز هدفش اهمیتی قائل نشود. شاید هم به طورکلی پیرو مکتب و ایدئولوژیای شود و بسته به آن در جهت خیر یا شر مبارزه کند (عاجزانه خواهشمندم اگر روزی ابرقدرتی به دست آوردید، سمت این گزینه نروید).

اما چیزی که در تمام این موارد مشترک است، این است که هیچوقت نمیتوان خوب یا بد مطلق بود. در دنیای قهرمانان مطلق سیاه یا مطلق سفید معنا نمیدهد. هرکس به چیزی که به نظرش درست است عمل میکند و زدن برچسب خیر و شر به این کارها، صرفا برداشتهای شخصی هر فرد از رفتارهای یک قهرمان است. برای مثال چه کسی میتواند بین قربانیکردن صد نفر برای نجات تعدادی کودک یا بالعکس بهترین تصمیم را بگیرد؟ کدام تصمیم اینجا خیر است و کدام شر؟
تجربهای که اینفیمسسکندسان میخواهد به شما منتقل کند همین است: تصمیم درست چیست؟ البته معمولا در بازیهای ویدیویی راحتتر میشود خیر و شر را از هم تفکیک کرد و اگر بازی را انجام داده باشید، احتمالا حداقل دوبار آن را به اتمام رساندهاید تا هردو پایان را، که در یکی تصمیم های شریرانه گرفته بودید و در یکی تصمیم های خیر خواهانه، مشاهده کنید. اما اگر فارغ از چنین چیزی و صرفا به قصد قهرمانبودن به سراغ این بازی بروید، میتوانید خاکستریبودن را حس کنید.
دنیای قهرمانان همواره خاکستریست و این حقیقتیست که در کمتر رسانهای به آن پرداخته شده است. با این حال اینفیمسسکندسان این انتخاب را به شما میدهد که بتوانید بسته به استدلال و تصمیمگیریهای خودتان، بهترین تصمیم را بگیرید و همزمان از داستان ساده و نهچندان پیچیده ولی در عین حال جذاب بازی، نهایت استفاده را ببرید.