اودین، پادشاه ایزدان نورس، یکی از ماندگارترین اسمهای اسطورهشناسی را به دوش میکشد. نامی که شاید هر انسانی در قرن ۲۱ حداقل یک بار شنیده باشد. تاثیر بهسزای اودین در تمدن، فرهنگ، تاریخ، اساطیر، باورها، سنتها، قصههای شبانه، اشعار و مراسم مذهبی نورسی از او نامی جاودانه ساخته و شخصیت پیچیده و چندبعدی وی مورد توجه بسیاری از نویسندگان ریز و درشت ژانری قرار گرفته است. در این مقاله مشهورترین اقتباسهایی که به دست نامیترین نویسندگان ژانری از این شخصیت خلق شده را با ریشهی اصلی اساطیری مقایسه میکنیم تا بهتر متوجه شویم هر داستان چه ویژگیهایی از این ایزد را به تصویر کشیده است.
تالکین، گیمن، استن لی و جک کربی را میتوان تایتانهای ادبیات ژانری به حساب آورد و تمام آنها علاقهای وافر به اساطیر نورس داشتهاند و اقتباسی نسبتا منحصربهفرد از شخصیت اودین، پدر همگان، به تصویر کشیدهاند که امروزه، مشهورترین اقتباسهای ممکن از این اسطوره محسوب میشوند.
۱. اقتباس ارباب حلقهها از اودین

شاید بسیاری از طرفداران فیلمها و حتی کتابهای تالکین نسبت به عشق بیحد و اندازهی او به اساطیر نورسی آگاهی کامل نداشته باشند و در نگاه اول حتی نتوانند تشخیص دهند گندالف در واقع چهرهای بیآلایش از اودین است. حتی ظاهر او یعنی پیرمرد رداپوش، با ریشی بلند و خاکستری، چشمانی آبی کمرنگ و عصایی در دست نیز با تصور عمومی از اودین تطابق کامل دارد.
تالکین نیز مانند بسیاری از فانتزینویسان بریتانیایی ارادت زیادی به اساطیر نورس داشته است. در واقع به جرئت میتوان ادعا کرد تالکین تنها با تکیه بر اساطیر نورس و انجیل، تمام داستانهای خود در وصف خطهی میانه را نگاشته است. دلیل این ارادت را میتوان مادربزرگ آیسلندی تالکین دانست که در کودکی او را عاشق داستانهای اساطیر نورس کرد. کتاب هابیت در واقع بازنویسی مدرن افسانهی مشهور بیوولف به شمار میآید و مشخصا سیر وقایع هر دو کتاب شباهتهای چشمگیر و بیشماری با هم دارند. دورفها، الفها و ترولها به صورت مستقیم از اساطیر نورس وارد کتابهای وی شدهاند. خطهی میانه (Middle Earth) از میدگارد (Midgard) الگو گرفته شده، اورکها در واقع بر اساس الفهای تاریک (Dark Elves) ساخته شدهاند (در خود کتاب نیست اورکها، الفهایی هستند که به دست جادوی ملکور به اورک تبدیل شدهاند) و حتی خود حلقهی قدرت نیز بر اساس حلقهی آندواری (Andvari) ساخته شده است.
نه تنها عناصر دنیاسازی بلکه بسیاری از شخصیتهای ارباب حلقهها نامهای خود را از اساطیر نورس گرفتهاند. خود گندالف نیز از این قائله مستثنی نیست و نام او از دورفی به نام گندالفر (Gandálfr) گرفته شده است. اگر هنوز جای شک و تردیدی باقی مانده، باید بدانید که شخص تالکین در نامهی شماره ۱۰۷[1]اعتراف کرده که شخصیت گندالف از هئیت پرسهزن (wanderer) اودین الگو گرفته شده است. چرا که اودین نیز علاقهی زیادی به سفر در دنیا، تماشاکردن مردم، انتقال خردش و دخالت در کار فانیها داشته است. تالکین تمام این صفات را به گندالف _ به خصوص گندالف خاکستری _ منتقل کرده است.
در شباهتهای بیشتر گندالف با اودین میتوان به مفهوم جادو نیز اشاره کرد. اودین نه تنها ایزد جنگ، کلام و شعر، بلکه ایزد جادو نیز هست و به همین دلیل میتوان دید که گندالف نیز به عنوان یک جادوگر بزرگ در میان مردم خطهی میانه شناخته میشد. در قدم بعدی، به این پی میبریم که گندالف نه فقط یک جادوگر، بلکه از قوم مایا یعنی فرشتگان ایلوواتار است، پس درست مانند اودین ذاتی آسمانی دارد و نه زمینی. همچون اودین، گندالف مانند یک بیخانمان مدام در حال سفرکردن و تماشاکردن اتفاقات بزرگ و کسب دانش است. با این که او دانشی آسمانی و الهی دارد، دلیل خرد او این دقت به اعمال روزانه و طبیعی محسوب میشود. زیباییهای روزمرهی زندگیهای عادی، سرچشمهی دانش او محسوب میشوند و از هر فرصتی برای انتقال این خرد به افرادی که شایستهی شنیدن آن هستند، استفاده میکنند. در طول سه جلد ارباب حلقهها گندالف با صدها جملهی خردمندانه نه تنها شخصیتها داستان را به جلو حرکت میدهد، بلکه خواننده را نیز عمیقا به فکر فرو میبرد.
مرگ موقت و بازگشت گندالف در قالب جادوگر سفید زیباترین مقایسهی استعارهای به اودین میباشد. اودین برای ۹ شب خود را از درخت جهان حلقآویز میکند و چشم راست خود را در ازای دانش بیکران قربانی میکند و بعد از زندهشدن به توانایی لازم برای ادارهی جهان خود میرسد. یعنی مرگ از او فردی تواناتر ساخت. و این اتفاق با بازگشت گندالف در هئیت سپید، که اجازهی استفادهی بیشتری از قدرت درونیاش نسبت قبل داشت، سازگاری زیبایی دارد.
با این حال عقاید یک نویسنده همیشه در نتیجهی کار وی تاثیر مشهودی دارد. تالکین در کنار عشقش به اساطیر نورس، باوری سخت به دین مسیحی داشته و میتوان کتاب وی سیلماریلیون را بازنویسی مدرن و فانتزی از انجیل دانست. پس با اینکه او به مفهوم فرشتهی سقوطکرده باور داشته، از گندالف فرشتهای بیعیب و نقص ساخته است. به طوری که هیچگونه عیب اخلاقی در شخصیت او وجود ندارد و اسوهی تمام اخلاقیات و خوبیها به شمار میآید.
۲. اقتباس خدایان آمریکایی از اودین

عشق گیمن به اساطیر نورس دست کمی از تالکین ندارد. همانطور که بیوولف را دو بار و در دو شکل بازنویسی کرد، گیمن نیز اقتباس سینمایی آن را نگاشت. ردپای اساطیر نورس را میتوان در تمام آثار برجستهی گیمن نظیر سندمن و خدایان آمریکایی دید. او حتی تمام اساطیر مطرح اسکاندیناوی را به وفادارانهترین شکل ممکن در کتاب خدایان نورس خود بازنویسی کرده است.
گیمن هر بار اودین را با ذرهای تفاوت در کارهای خود به تصویر میکشد و “آقای چهارشنبه” بدون تردید یکی از پیچیدهترین و جذابترین شخصیتهای خدایان آمریکایی یا تمام آثار او بهشمار میآید. ایزدی فرصتطلب و نقشهپرداز که بر اساس قوانین خود زندگی میکند و نه قوانینی که انسانهای فانتزی برای خود بنا کردهاند. فردی که رهبری خدایان قدیم از سراسر دنیا را علیه خدایان جدید در آمریکا به دوش کشیده و حقههایش عطر و بویی واقعی از اساطیر نورس دارد.
خلاف تالکین که به مفهوم خدا مانند یک موجود مقدس و بیعیب مینگریست، گیمن دیدگاههای واقعیتر که ریشه هایی چندین هزار ساله دارند را در آغوش گرفته است. در اساطیر ملل، اکثر ایزدان موجودات عاری از عیب نیستند و رفتاری انسانگونه دارند. آنها سرشار از طمع، خشم، حسرت، شیطنت، بیبندوبارگی و خباثت هستند. حتی قبل از اینکه مفهومی به نام ویلن یا نقش منفی در ادبیات به وجود بیاید، جای خالی آن به وسیلهی خشم یا بیتفاوتی خدایان پر میشد. گیمن تمام این دیدگاهها را با روشی مدرنتر به خدایان آمریکایی خود آورده و به همین دلیل ما به هیچوجه با یک پیرمرد خردمند و خیرخواه طرف نیستیم. آقای چهارشنبه مردی بیرحم، حقهباز، دروغگو، دورو، متقلب و شهوتآلود است و در عین حال خرد، قدرت، دانش، بینش و ایمانورزی او، توانایی بازکردن چشمان دیگران نسبت به حقایق دنیا و هدایت آنها به سمت یک زندگی بهتر را دارد. همانقدر که خوانندگان ارباب حلقهها از حضور گندالف در کتاب لذت بردند، آقای چهارشنبه نیز درست به همان میزان و حتی بیشتر، خوش میدرخشد. تواناییهای آقای چهارشنبه با قدرت او به عنوان یک خدا تعریف نمیشود و نقصهای او به عنوان یک مرشد گناهکار، همزادپنداری با او را بسیار سادهتر میکند. تبدیلشدن به آقای چهارشنبه برای هر انسانی در تئوری ممکن بهظر میرسد. آقای چهارشنبه بودن در کلام، گفتار و رفتار او خلاصه میشود. ولی تبدیلشدن به گندالف، حتی در تئوری هم ممکن نیست. هیچ انسانی توانایی بینقصبودن را ندارد. و گندالف همچون یک فرشتهی دستنیافتی باقی میماند.
آقای چهارشنبه پیچیدگیهای شخصیتی اودین را به عرصهی نمایش گذاشته است و نه تنها حق مطلب را در وصف اودینی که هم پادشاه آزگارد است و هم دشمنی هولناک برای رقیبانش، ادا کرده بلکه هوش و خرد او را در سطحی بالاتر از همیشه به نمایش گذاشته است.
۳. اقتباس مارول از اودین

جک کربی و استن لی، اودین را بیشتر به چشم یک پادشاه حکیم نگاه میکردند تا خدا یا فرشتهای که مدام در کار فانیها دخالت میکند. در دنیای ماورل ما شاهد شاهانهترین برداشت از اودین هستیم. مردی شجاع که فاتح جنگهای بزرگ بوده، یکی از قدرتمندترین خدایان دنیای ماورل و فردی که شکوه و جلال یک خدای واقعی را برای ما به نمایش میگذارد.
این نسخه از اودین را به هیچ عنوان نمیتوان وفادار به اساطیر دانست. اگر تالکین ویژگیهای منفی اودین را نادیده گرفته بود، دنیای ماورل هویت اودین را بهنحوی بازسازی کرده است که ردپایی از هویت واقعی اودین در او به جای نمانده و فقط ظواهر اسم و عنوانش به این اقتباس جدید منتقل شده است. به شکلی که یک فرد با خواندن کمیکهای مربوط به وی یا دیدن تمام فیلمهای امسییو (MCU) نمیتواند دیدگاهی درست نسبت به اودین واقعی داشته باشد.
گرچه پرداختن به اودین در جایگاه یک پادشاه مقتدر نیز میتواند یکی از جذابترین و سرگرمکنندهترین روشها برای شناختن این کاراکتر باشد. در دنیای کمیک عموما اکثر کاراکترها با تکیه بر قدرت و تواناییهای خودشان، خواننده را درگیر نگه میدارند. پس منطقی است که اودینِ دنیای مارول را بیشتر در جایگاه یک پادشاه مقتدر تماشا کنیم تا حقهبازی که از دوردست مشغول تماشای همه چیز و همه کس است.
سه چهرهی اودین

در پایان میتوان گفت هر کدام از این اقتباسها یکی از وجهههای اودین را به نمایش گذاشتهاند. گندالف نقاب خرد اودین را به صورت زده است و تمام خباثتهای اودین را نادیده گرفته است. آقای چهارشنبه، منفعتطلبی و دغلبازی اودین را به درستی به تصویر کشیده است. فردی که هدف برای او وسیله را توجیه میکند و برای موفقیت، هرکس یا هرچیزی را قربانی میکند. و اودین مارول، چهرهی مقتدر و دانایی که از یک پادشاه توقع میرود را به خوبی منعکس کرده است. یک واعظ خردمند، یک نقشهپرداز بیرحم و یک پادشاه مقتدر هر سه بخشهایی متفاوت از اودین واقعی است و هر اقتباس یکی از این سه چهره را به مخاطب نشان میدهد. سه قطعهی پازلی که اگر کنار یکدیگر قرار بگیرند، میتوانند پیچیدگیهای شخصیت این ایزد نورسی را با دقت فراوانی به مخاطب نشان دهند.
۱. مرجع: Carpenter, Humphrey. The letters of JRR Tolkien. Vol. 140. Boston: Houghton Mifflin, 1981